ازدرونت چخبر؟باخودت چندچندی؟:)
بـــه نـــام خـــدا♥
سلام دخترا حالتون چطوره؟ :)
حال درونت چطوره؟همون ندای درون اره همون که سالهاست خفش کرده!
بیا بریم ادامه مطلب?
تا حالا قشنگ نشستی با خودت حرف بزنی؟؟
ببینی اصلا درونت چخبره؟اون صدای درونت داره چی میگه بهت؟؟
ببین من معتقدم جز خودت هیچ کی نه میدونه چته… ونه میتونه قشنگ راهنماییت کنه..ونه قشنگ باهات حرف بزنه…
اگر ازبقیه راهنمای بخوای درنهایت بیشتر دچار چندگانگی میشی…
من یه فرمول یاد گرفتم اسمش فرمول نوشتن هست? ومعتقدم خود انسان بهتر میدونه چشه مگه نه؟
اصلا بقیه ممکنه درکی ازتو نداشته باشن فقط خودتی که میدونی چیکار کنی…
بقیه سر دل خودشون نشستن هی میگن اینکارو کن اونکاروکن اما جای تونیستن…
من معتقدم ادمی یه ندای درون،یه الهام،یه حس درون داره که قشنگ بهش میگه باید چیکارکنه:)
فقط باید بهش مجال بده همین..
برای نوشتن چندتا کاغذ بردار و برو تو یه اتاقی که کسی نیست…
در ارامش باشه…
بعد برگه رو چهارقسمت کن…
این خیلی مهمه برگه کوچیک باشه برگه بزرگ بذاری جلوت ذهن تمرکزش کم میشه
بعد بالای یه تیکه بنویس ببین بامن صادق باش اینجا هیچ کس نیست فقط من وتو بعدشم برگه هارو پاره میکنیم اوکی؟
تو ممکنه گارد بگیری و بگی نه خب یجوری میشم همه چی رو بگم…
بخودت ارامش بده بگو اروم باش من پیشتم من ازخودتم? پیش من صادق باش…
سر مسئله هایی که قراره درموردش باخودت حرف بزنی رو بنویس ..
بعد شروع کن به نوشتن از مسئله اول که مهم ترینه،اول تو شروع کن حرف زدن مثلا من فلان مسئله برام پیش اومده ناراحتم حسم اینه فکرم اینه و….
بعد که نوشته هات تموم به زبان صدای درونت براخودت بنویس انگار داره باهات حرف میزنه بذار فقط اون جواب بده و ازخودت خارج شو…
اینقدر جواباخوبی بهت میگه?
هرچقدر بیشتر اینکارو انجام بدی ارتباطش باهات قوی ترمیشه و بهتر میتونه راهنمایی بگیری ازش?
میدونی مشکل ماادما چیه؟؟
اینه که سعی میکنیم خودمون رو گول بزنیم….وقتی میخوایم یچیزی رو صادقانه بگیم دستمون میلرزه ومیگیم ولش کن چون میترسیم… این برمیگرده به اینکه چقدر درونت رو سرزنش کرده باشیااااا…
تو هرچقدر بیشتر درونت رو سرزنش بکنی… بیشتر ترس داری که واقعیت هارو باهاش در میون بذاری…
فرض کن مادری داری بشدت سرزنشگر … ایا پیشش میشینی راز دلت رو بگی؟؟
قطعا نهه:(
بجاش میری به دوستی میگی که بیشتر درکت میکنه… یعنی کمتر سرزنشت میکنه…
هرچقدر بیشتر با درونت در صلح وارامش باشی بیشتراز درونت به خودت میگی بیشتر صادقی…
اما هرچقدر بیشتر جبهه بگیری از درونت بیشتر فاصله میگیری?
خودت تنها کسی هستی که تودنیا میتونی بهش تکیه کنی یادت نره…
اگر خودت خودتو فرد مطمئن و بادرکی ندونی ازخودت دور میشی…
از خودت که دور شدی تنها میشی…به همین سادگی…
من خیلی وقتابا درونم حرف میزنم اینقدر قشنگ بهم ارامش میده… اصلا سرزنشم نمیکنه… درکم میکنه… باارامش باهام حرف میزنه:)
خییلی رابطم باهاش خوب شده… قبلاها خیلی بهش بی محلی میکردم…بهش همه حرفارو نمیگفتم … اماالان قشنگ همه چیارو بهش میگم:))
اگر میخوای رابطتت با درونت خوب بشه،خودتو زیاد سرزنش نکن… باارامش باخودت حرف بزن…جیغ بنفش نکش خخخ
تو عمریه درونت رو،صدای درونت رو له کردی چی شد؟
بیشتراز خودت دور شدی…
یه بار بیا باخودت سازش داشته باش
بادرونت نجنگ… قشنگ باهاش حرف بزن…
وقتی کار بدی میکنی خب حقته که سرزنش کنی اما همیشه اینکارو نکن…
مدام با درونت حرف بزن…
ازش در طول روز سوال کن حالت چطوره؟چیزی کم نداری؟در ارامشی؟ مثل یه بچه ازش مراقبت کن… اخه خیییلی لطیفه:)
گاهی یه برگه بردار ببین حرفاش چیا هستن…
قشنگ راهنماییت میکنه
نزنش.. سرش داد نزن… بذار قشنگ حرفش رو بزنه…
اون حرفات رو قرارنیست به کسی بگه پس باهاش صادق باش…
اولاش میترسی که بهش همه چی رو بگی… شرم داری… احساس ناتوانی میکنی وقتی بهش میگی کم کم خوب میشی…
اولاش وقتی ازروی صداقت میخوای بادرونت حرف بزنی یه حسی بهت میگه، تو چقدر کم توانی که میای به این میگی و مینویسی خییلی عصبانی میشی حتی… پاکش میکنی ونمیتونی حرف دلت رو بزنی?
امانگران نباش..
کم کم اینقدر راحت شدم و راحت همه چی رو میگم اونم از صداقتم سو استفاده نمیکنه?
اینارو میگم که بهت بگم وقتی اولاش میخوای بنویسی ترس داری و…
کم کم خوب میشی:))
تو دنیا بعدازخدا واهل بیت هیچ کس بهت نزدیک نیست… قدر خودت رو بدون و بی دلیل باخودت بد نشو… که خیلی چیز مهمی رو ازدست میدی…
همین:)
writer:S.Gh